جادوی عشق6

[cb:blog_title]

♥امپراتور تنیــــس♥

جادوی عشق6

سه شنبه 14 مهر 1394

16:31

نویسنده : Isabel :)

اینکه شیرایشی بود وای

شیرایشی:اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااخمتعجب

-تونمیدونی نباید از پشت کسی رو بترسونی؟؟؟؟؟

شیرایشی:واقعا عذر میخوام!

من دستم رو دراز کرد و بلندش کردم!

-خوب حالا چی کار داشتی؟؟؟؟؟

شیرایشی همون طورکه دلش رو با دودستش گرفته بود:یادم رفت!

-خوب بیا برو رو اون نیمکت بشین!

شیرایشی نشست من هم کنارش!

شیرایشی:توواسه چی اومدی اینجا!

-واااااااااااااااااای من اومده بودم که برم مغازه مگه تو واسه ادم حواس میزاری!

شیرایشی:خوب بیا با هم بریم!

من اون رفتیم    مغازه و من هرچی دوست داشتم برداشتم و رفتیم که حساب کنیم!

من دستم رو کردم تو جیبم تا موبایلک رو بردارم!

شیرایشی:وقتی یه مرد باهات هست هرگزدست تو جیبت نکن!

-وا معلومه که دست تو جیبم نمیکنم حالا زود باش وسایل من رو بیار!چشمک

شیرایشی:رو که نیست!بعد همه چیزارو حساب کرد وتا دم در خونم رسوند!

-خوب بالاخره یادت اومد با من چیکار داشتی؟؟؟؟؟؟؟

شیرایشی:کااااااااااااااااااااااااااار!نمیفهمم چی میگی!

-خوب فعلا!

{ایکا}

داشتم تو کوچمون اسکیت میکردم که محکم خوردم به یه چیزی و پرت شدم !

-ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااخ!

وای اینکه سیچیه خودمون بود!

سیچی:ایکا تویی؟؟؟؟؟

-مگه تو جولوت رو نمیبینی؟

سیچی:حواسم نبود!

بعدمن رو بلندکرد وشونم که خاکی شده بود تمیز کرد!

-ممنون!

سیچی:وای ایکا دستت!

-چیزی نیست فقط یه خراش سادس!

سیچی: چی چی رو که چیزی نیست زود بیابریم برات پانسمان کنم !

-نهههههههههه لازم نیست !

سیچی من رو کشوند تا جای یه نیمکت بعد رفت این سوپری که کنار بود وبا یه پلاستیک پر از خرت و پرت اومد!

گرفت دستم رو پانسمان کرد !

-ممنون!

سیچی:خوب اب انار میخوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

-هان!

سیچی:ترش شیرین ملس  چه جوری دوست داری؟؟؟

-هر جور که تو دوست داشته باشی!

سیچی:بفرمایید اینم اب انارترش!

-ممنون !

سیچی:توخوب اسکیت میکنی!

-پس تو من رو داشتی نگاه میکردی؟

سیچی:خوب....اره .....یعنی نه ....ولی

-خوب فهمیدم!

سیچی  : میگم ایکا میشه .....بامن.....

که گوشیم زنگ خورد:الو.....باشه داداشی الان میام!

-ببخشید من باید برم !

{اامولی}

من مدرسم رو عوض کردم و میخواستم با دعوت مربی تیم ملی وارد تیم ملیه ژاپن شم یه خورده مستربم اخه من هیشکی رو اون جا نمیشناختم ای واقعا غذابم میداد

نمیتونستم اروم باشم رفتم از خونه بیرون تا یه بادی بخوره به سرم!تو راه یه اقایی رو دیدم که داشت با یه پسره با موهای مشکی دعوا میکرد!

من بی نوجه میخواستم از اون جا رد شم که پسره خورد به من!

پسره:ببخشید خانم!

-خواهش میکنم مراقب باشید!

اقاهی که داشت با اون پسره دعوا میکرد:اره راست میگی این مال من نیست!

پسره:مردم ازار!

پسره:سلام من اکایا هستم عضو تیم ملیه ژاپن!

-من هم از اشنایی باهاتون خوش بختم اسم من امولی است!

اکایا:شما همون نیستی که میخواد وارد تیم بشه!

-چرا!

اکایا:واقعا از ملاقا تتون خوش حالم 

-منم همین طور بعد رفتم به سمت خونمون حالا مشکلم حل شد چون یکی از اونارو حالا میشناختم!خنده

{لوشی}

داشتم میرفتم خونه اینهیه شون تا یکم باهاش حرف بزنم مردم از بی کاری!

جلوی در خونه ی اینهیه شون یه پسره که به یک بی ام وی تکیه داده بود دیدم وای اینکه همون حیوان اون شبیه!رفتم سمت در و زنگ رو زدم!

کیوان اومد طرفم نو هوم دختره شب مهمونی نیستی؟

-بلهههههههههههههههه!ببخشید شما؟؟؟؟؟

کیوان:قبلا که گفتم اسمم کیوانه!

-اهان یادم اومد خوب فرمایشتون!

کیوان:میشه خودت رو بهم معرفی کنی!

-نهههههههههههه!

کیوان:بگودیگه!!!!

-لوشییییییییییییییییییییییی!

کیوان از اشناییتون خوش بختم!که در وا شد

اینهیه:چرا اینقدر دیر کردی لوشی جون!

-:ببخشید اینهی جون!

اینهیه وای پسر عمو شوسکه شما رو اینجا کاشته!

کیوان:اره متاسفانه!

-پسر عمووووووووووووووووووو؟؟متعجب

بعد اینهی دستم رو کشید برد تو خونه

 اینهی :چقدر حرف میزنی بیا بریم تو اتاق من!

-لوشی این پسره پسرعموت بود!

اینهی:پ ن پ دختر عموم بود!

-ساکت باش!

{فردا صبح دانای کل }

امروز همه یه جوری بودن فاطی نارحت بود باخودش میگف:حالا من امروز چه طوری تو چشمای اتوبه نگاه کنم اون رفتار اون دیروز من  باعث میشه تا خجالت بکشم و ناراحت باشم

الینا خیلی تو فکربود:مومو اون روز از من چی میخواست؟؟؟؟؟؟؟؟خدایا اخه من چی کار کنم!

رویا اخه ریوما چرا این کارا رو میکنه! چرا  از من درباره ی عشق سوال میکرد

ایکا حس فوضولیش گل کرده بود:میگم ایکا میشه با من..... این حرف سیچی مدام تو ذهنم رژه میرفت!

ترسا:امروز چه کنم من پدر همه رو حتا اون تازه وارده رو در میارم!

اینهیه:دلم میخواد ایجی روبکوشم امروز چه طور میخواد تو چشمای من نگاه کنه!

شوسکه:چه طور به اون ابراز علاقه کنم !

امولی:مدرسم چه طوره بازیکنانش !

ارمیتا:چرا اون روز هیکارو من رو تا خونه رسوند!

لوشی:اون پسره چرا اسم من روپرسیدوبهم اون جوری نگاه میکرد؟

خوب همه رسیدن مردرسه و تو باشگاه جمع شدن مربی امولی رو معرفی کرد به بچه ها  امروز ترسا واسه همه تمرینات مخصوصی اماده کرده بود برای ثریا کاباجی و تاکا و کایدوتمرینات قدرتی برای ریوماو.....

خلاصه برای همه به استعداد ها شون مر بوط میشد!

{یه هفته بعد تو باشگاه بعد از اومدن رایاو تزوکا}

مربی:من برای تمامیه بازیکن ها یه کمپ تمرینی تو پار جنگلیه رابیت سون به مدت دوهفته تدارک دیدم!

همه ی بازیکن ها برای تقویت و بهتر شدن بازیشون و امادگیه کامل باید یه این اردو برن!

همه:هوراااااااااااااااااااااااا!

مربی:فردا صبح  ساعت 8 همه اینجا جمع میشد!

ترسا:من که از درس خوندن خسته شدم این فرصت خوبیه!

لوشی:چه قدر کیف بده این اردو!

امولی:این پاقدم منه ها!

ثریا:اینکه صد البته!

رویا:خوش به حال سایو که خانوادگه میاد!

ایکا:خانوادگیمتعجب

سایو:اره دیگه منو دو برادرم!

الینا:راست میگه دیگه !

ارمیتا:فرصت خوبیه تا روی پسرارئ تو تنیس زمین بزنیم!

رایا:لهشون میکنیم!

اینهیه:خانه خرابشون میکنم فقط صبر کنیدو نگاه!

ثریا:توچه پدر کشتگی ای با این پسرا داری؟؟؟

لوشی:پدر کشتگی؟؟؟؟

الینا:این حر رو نزنید ایهینهیه جون هیچ کار خطایی نمیکنه!

ایکا:امید وارم!

سایو:خوب بریم خونه هامون که فردا صبح زود بلند شیم!

امولی:راست میگی خوب فعلا!

{فردا صبح جای اتوبوس}

خوب امید وارم خوشتون اومده باشه 

 

قسمت بعد خیلی باحاله از دستش ندیدبرای 

 برای ادمه نظرات بالای 60 


نظرات شما عزیزان:

tifani fuji
ساعت21:17---16 مهر 1394
جیگر عالییییییییییییییییی

وصف ناپذیرررررررررررررررررر
پاسخ:ممنون


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت16:47---16 مهر 1394
[وب سایت]
واااااااا مگ پسرعموی واقعیت؟؟؟!!
پاسخ:نه بابا خیالی


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت16:38---16 مهر 1394
[وب سایت]
آجی دیه تاقط ندالم موخوام بلم قمست بعدی نظرا کم بود بیبشخیدراستی آجی قمست بعدیو گذاشتم
پاسخ:برو جیگر وای بعدا با کله میرم تا بخونم الان میخوام قسمت جدید رو تایپ کنم


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت16:36---16 مهر 1394
[وب سایت]
خداااا نکنه تو فدام شی اونوق من آجی انهی از نوشا بیالم

واااااااا چجوری ازش بپرسم؟؟!!درضمن خودم با پسرا مغرورم باز برم ازش چی بپرسم؟؟!!ن چی بپرسم؟؟!!قلبش کف پام خودش بعدا میگه
پاسخ:ناقلا ازش عکس بزارم منزورم کیوانه ها


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت16:34---16 مهر 1394
[وب سایت]
الان چیکار کنم پز بدم؟؟!!

باشه شور آینده ی من بی ام وی داله دلتون آلبالو گیلاس

ایششش تک فرزنده اکشال نداله لوس نباش

آجی یه خواهش اینو زود عاشق ما نکن خیلی مغرورش کن البته ببخشید ک دخالت میکنم
پاسخ:باشه میخوام یه عکس ازش بزارم چشماش ابیه موهاشم طلایه


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت16:32---16 مهر 1394
[وب سایت]
عاااااااااااااااالی عاااااااااااااااااااااالی عااااااااااااااااااااااااااااا اااااااالی عااااااااااااااااااااااااااااا ااااااااااالی نمیدونم چ کلمه ای بگم ک حرفمو نوصیف کنه
پاسخ:اینهی فدات


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت16:31---16 مهر 1394
[وب سایت]
این پسر عمومغرور شوووما اسم بنده رو واسه ی چی میخواست؟؟!!وااااا!!!
پاسخ:نمیدونم برو ازش بپرس!


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت16:29---16 مهر 1394
[وب سایت]
سلووووم لوشی فداااات خوبی؟؟!!

آره دیه بی ام وی بودااااا...چطول؟؟!!
پاسخ:هاها فقط میخواستم بدونی خیلی پولداره وتک فرزنده


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت16:25---16 مهر 1394
[وب سایت]
وااااااااای خیلی هیجانی...

نوموخوام من یه قسمت عقبم ک

جبران میکنم اساسی
پاسخ:باشه جیگر


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت16:22---16 مهر 1394
[وب سایت]
عاااااااااااالی مث گل قاااااااااااالی بقول ی نفر
پاسخ:میگم اصلا به ماشین کیوان توجه کردی؟؟؟؟؟؟؟
بی ام وی بود ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت16:19---16 مهر 1394
آجی ببخشید مامانم جیغش درومد منم کامپیوترو خاموش کرده نکرده رفنم الان مینظرم
پاسخ:باشه صد رحمت به مامان من حالا ناراحت نباش جیگر من خودم بد تر از توم


هما
ساعت13:05---16 مهر 1394
خواهش می کنم در اصل باید از میوسا تشکر کنی نه من من که کاری نکردم
پاسخ:عزیزم از میوسا جان هم تشکر کردم


آیکا
ساعت11:50---16 مهر 1394
[وب سایت] - [ایمیل]
اینم آخریش
خوب پس تو تکمیلش کردی اورین اورین امروز میزارم گلم الان نمیتونم اما ساعت های پنج اینا میزارم


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت11:21---16 مهر 1394
بازم ببخشیید دیر شد ((((((
پاسخ:نه بابا این حرف ها چیه
پاسخ:این قسمت چه طوره
پاسخ:لوشی کوشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


هما
ساعت10:19---16 مهر 1394
هیچی بقیه شو بگم
پاسخ:اره بگو دیگه
پاسخ:راستی هما عکس گذاشتن رو یاد گرفتم
پاسخ:واقعا ممنون که من رو با میوسا اشنا کردی


هما
ساعت23:20---15 مهر 1394
این که پاک نشده
پاسخ:چییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟


ليندا
ساعت20:06---15 مهر 1394
عااااااليييييي بود فول لايك
ممنون لیندا جون


سایو فوجی
ساعت18:44---15 مهر 1394
[وب سایت]
60 تا زیاد نست؟
پاسخ:این هما گفت دیگه ولی من قسمت بعد رو گذاشتم!


هما
ساعت18:32---15 مهر 1394
اینهیه نظر یکی مونده به آخرمو ثبت نکن می ترسم بعضی از بچه ها ناراحت شن یادم رف خصوصیش کنم
پاسخ:فکر کنم حذفش کردم!


هما
ساعت18:29---15 مهر 1394
ببخشید که اومجوری بود اما واقعیتش همین بود بقیشو بگم از عمد دارم دس دس می کنم تا نظرا پر شه
پاسخ:بگو عزیزم!


هما
ساعت18:27---15 مهر 1394
اول وارد یه حیاط شدیم که یه ورش باغچه بود بعد رفتیم داخل بردنمون یه اتاق و یه سرباز که اونجا نشسته بود بهمون بیسیم مادر و بیسیم دستی رو نشون داد و بعد به یه قسمت اشاره کرد و گفت اینم دوربین مدار بسته نگا کردیم یه حیاط بود و یه قسمت از اول ساختمون و سرویس بهداشتی و بدیش این بود که دوربین داخل یکی از سرویسارو به طور کامل تحت پوشش داشت و معلوم بود بچه ها زدن زیر خنده بقیه پلیسا چه اونی که داخل بود چه اونایی که نبودن شروع کردند خندیدن بعد از اتاق خارج شدیم و به بازداشتگاه رفتیم یه جا به صورت نیم دایره با طول۶متر و عرض دو متر یه موکت زرد و تمیز کفش پهن بود و یه جا یه اتاقک کوچیک با دیوار دومتر و بدون سقف به عنوان سرویس و دقیقا دوربین مخفی جلوش بود و کاملا مشرف من موندم چرا اونجوری بود
پاسخ:خوب پس بهتون حسابی خوش گذشت!خخخخخخخخخخخخ


سونیا تزوکا
ساعت17:51---15 مهر 1394
شما راحت باش منم سعی خودمو میکنم راحتر صحبت کنم
پاسخ:باشه جیگر!


هما
ساعت17:50---15 مهر 1394
امورز مدرسه در کمال تعجب خوش گذشت بهد صبگاه بردونمون پیاده روی کل بچه ها مدرسه رو بعد بقیه رفتن مدرسه ما رفتیم تا آخر خیابون و بعد کلانتری و در تمام راه پیاده روی و کلانتری پلیس همرامون بود یا ماشین پلیس پشتمون بود یا جلومون خیلی باحال بود تحت حمایت کامل پلیس ماجرا های داخلشو بگم یانه
بگو !


هما
ساعت16:59---15 مهر 1394

بابا من منظورم اون قسمتیه که همش سوال بود مومو چیکارم داشت سیچی می خواس چی بگه اون قسمت
پاسخ:ای بابا باشه حالا که مدرسه تعطیله منم ادامه رمان رو مینویسم ولی حالا میخوام برم رمان قرارنبود که دوستم به هم معرفی کرده رو بخونم


پاسخ:هما این رمان که گفتم خیلی طولانیه من که حوسله ندارم وللش !


هما
ساعت16:58---15 مهر 1394
اها اما شما تو کدوم پست همو پیدا کردن
ببخشید من فضولم
پاسخ:فوضیا چیه گلم فکر کنم صرفا جهت اطلاع


Tifani Fuji
ساعت15:44---15 مهر 1394
خیییلیییی هیجان انگیزههه
موفق باشی آبجی
پاسخ:ممون ابجی خیلی خجالتم میدی!


سونیا تزوکا
ساعت15:03---15 مهر 1394
من کلا اینجوری صحبت میکنم حتی با دوست صمیم
پاسخ:ای بابا این طوری که نمیشه !خوب به هر حال باشه سونیا جون راستی من که میتونم باهات خودمونی حرف بزنم هان!


رویا
ساعت13:53---15 مهر 1394
[وب سایت] - [ایمیل]
مرسی گلم برای عکست
قابلی نداشت عزیزم!


سونیا تزوکا
ساعت22:03---14 مهر 1394
ممنونم خانم
پاسخ:عزیزم با من خودمونی حرف بزن خانم دیگه چیه؟؟؟؟؟؟


هما
ساعت21:59---14 مهر 1394
اینهیههههه میشه به من بگی تو و میوسا چه جوری همو پیدا کردید
پاسخ:خوب میوسا من رو پیدا کرد عزیزم!


رویا
ساعت21:32---14 مهر 1394
[وب سایت] - [ایمیل]
سلام اینهیه جونم اینم آدرس وبم
roman-ryoma-and-roya.mihanblog.com
خیلی قشنگ بود بیست
پاسخ:سلام عزیزم الان مه میرم مدسه اما برگشتم لینکت میکنم!


هما
ساعت21:20---14 مهر 1394
تا بعد باییی
پاسخ:باااااااااااااااااااااااااااااااااای خوش باش


هما
ساعت21:19---14 مهر 1394
میگما تیکه کلامتو بزن جیگر والا همیشه همینو میگی
پاسخ:اره دیگه عزیزم!


هما
ساعت21:18---14 مهر 1394
مال ما طوسیه خوشرنگه اما پارچش فوووق العاده سنگینه و آستینا و سر جیباش قرمز روشن و یه تیکه کوچیک سر آستینش طوسی مقنه اش یه کم سبک تر و نرم تر و کمرنگ تر از مانتوهه
پاسخ:وای چه جالب از که سادست!


Raya Tezuka
ساعت21:17---14 مهر 1394
[وب سایت]
عالیییییییییی
پاسخ:ممنون!


هما
ساعت21:15---14 مهر 1394
فرم مدرسه تون چه شکلیه
پاسخ:مانتو شلوار بادمجونی با مغنه وهد مشکی!


هما
ساعت21:15---14 مهر 1394
پلیس قراره بیاد دم مدرسمون
پاسخ:واسه چی؟؟؟؟؟؟


هما
ساعت21:14---14 مهر 1394
فردا زنگ اول درس تعطیل قراره بریم یه اداره
پاسخ:چه خوب من که زنگ اول فقط چرت میزنم!


هما
ساعت21:13---14 مهر 1394
توی نظر پست قبلم [رمان خونی]منظرم ومان می خونی بود
پاسخ:اره میخونم هم رمان های بچه ها رو گاهی وقت هاهم رمان های دیگه!


هما
ساعت21:12---14 مهر 1394
داستان کارگاهی شد یه عالمه سوال مسئولان رسیدگی کنن لطفا
پاسخ:چی میگی توهما!


هما
ساعت21:10---14 مهر 1394
من شصتارو برا پست قبلی گفتم :-[
اما حالا که اینجوریه پرش می کنیم به همراه بچه ها به خاطر روی گل شما
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخ


هما
ساعت21:09---14 مهر 1394
من کجام فک کنم به طور کامل از داستان محو شدم
پاسخ:نه جیگر اینطور نیست فدات شم من هواسم به همه است!


آیکا
ساعت21:01---14 مهر 1394
واااااایییییییی،چه حساس شده!منتظر قسمت بعدم
ببخشید منم نمیرسم تند تند قسمت بعد رو بزارم،آخه امتحانام شروع شده
وای چه بعد اشکال نداره ممنون جیگر !


اتنا ایچیزن
ساعت19:33---14 مهر 1394
[وب سایت] - [ایمیل]
خیلی خوب بود بعدی عقشم کی میزا ری اگه‌ نوشتی خواهش میکنم بزار میدونم خیلی با حاله میگم
پاسخ:سلام اتنا جون خیلی خوش اومدی به وب امپراتور تنیس جیگر نه ننوشتم!
پاسخ:جیگر ادرس وبت رو برام بفرست


armita kikumaru 
ساعت18:35---14 مهر 1394
[وب سایت]

عالیییییی بید دخمل ای قلبونت بلم
پاسخ خدانکنه دخملبوسه



Tresa
ساعت18:22---14 مهر 1394
پدرتونو در میارم خخخخخخخخ
تهدیدمیکنی؟؟؟


سایو فوجی
ساعت18:22---14 مهر 1394
عالی عالی عالی.....
پاسخ:ممنون ممنون ممنون


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:










آخرینویرایش:



جدیدتر 1 2 3 4 5 قدیمی تر




POWERED BY MIHAN BLOG.COM
پستالکترونیک
تماسباما

هر چی بخوای هست

چیه رفیق تیپامون نمیخوره به هم نه؟؟؟ انگار که یه جورایی شما اشراف زاده ای ما گدا زاده؟؟؟ نه عزیزم یه سری چیزا شماها داشتین ما نداشتیم ما وام داشتیم شما نداشتین ، شما وان داشتین ما نداشتیم ما با دست تو مدرسه آب میخوردیم ، لیوان داشتین ما نداشتیم بازیمون تیله و تشتک بود، مال شما اسکی تو شمشک بود ما رو کهنه بمون میبستن، مال شما خوشگل پوشک بوددیدی داری دیدی داری داری دیدی داری داری ... مام بام باوحرف ما دری وری بعد حرف، بیخود یه دست کتک بود شما ناز بودی الهی، فحشتون گوله نمک بودآرزوم توپ هفت سنگی بود، عشقت تلوزیون رنگی بود خواب من شبا مداد سیاه، خواب تو مداد رنگی بودما تو رویا خونه ساخیتم، حقیقتو دور انداختیم شما نجنگیدینو بردین، ما جنگیدیمو باختیم ما غم داشتیم شما نداشتین ، پول کم داشتیم شما نداشتین شما آهی نداشتین، ما جز آه راهی نداشتیم دیدی داری دیدی داری داری دیدی داری داری ... مام بام باوشما آآآه ما نداشتیم، هه هه خب نداشتیم شما زنده حالشو میبردین، ما فیلمشم حتی نداشتیم لباس شما خارجی نو از اون مارک دارا لباس ما خارجی کهنه، ااااه تاناکورادیدی داری دیدی داری داری دیدی داری داری ... مام بام باورفیق اینا همه اجباری بود، از اونا که توش دست نداری بود خوب و بدش به من گذشت و رفت، برام شکل یادگاری بودولی امروز دست خودمه، حال منو تو فرق داره یه نمه یه چیزی تو زندگی ما بود، فک نکنم پیش شما بودشورُ حال داشتیم شما نداشتین ، انگار بال داشتیم شما نداشتین این بار ما داشتیم شما نداشتین، دااااااااااشتین؟ نداشتین ____________________$$$$$$$ _____________________$$$$$$$$$$ __________________$$$$$$$_$$$$$$ _________$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$ _____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ ___$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$$$ __$$$$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ __$$$_$$_$$$$$$$$___$$$$$$_$$$ __$$$_$$_$$$$$$$$_____$$___$$$ _$$$$$_$$$$$$$$$$$__________$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$$ $_$$$$$$__$$$$$$$$$ $_$$$$$$___$$$$$$$$ _$$$$$$$$$__$$$$$$$ $_$$$$$$$$___$$$$$$ $$_$$$$$$$$___$$$$$ $$$_$$$$$$$$__$$$$$$ _$$$_$$$$$$$$$_$$$$$ $$$$$ __$$$$$$$$_$$$$ $$$$$$$ __$$$$$$$$$__$ $_$_$$$$$__$$$$$$$$$_$$$$ $$$__$$$$$__$$_$$$$$$$_$$$$ $$$$$$_$$__$$$$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$ __$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ __________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$$ _$$$__$$_$$________$$$$$$$$$$$ _$$$_$$_____________$$$$$$$$$$ _$$_$$______________$$$$$$$$$$ _$$$$________________$$$$$$$$$$ _$$$$________________$$$$$$$$$$ __$$$_________________$$$$$$$$$ $_____________________$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$__$$$$$ $___________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$__$$

вαяcнαѕвѕ

نظر بده! تبریک ها!!!!!!! نظر موخااااااااااااااااااام! جرئت داری نظر نده!میکشمت!

Aυтнσяѕ

Isabel :)()

Aяcнινєѕ

مرداد 1397
مرداد 1395
تير 1395
خرداد 1395
ارديبهشت 1395
فروردين 1395
اسفند 1394
بهمن 1394
دی 1394
آذر 1394
آبان 1394
مهر 1394
همه آرشیوها

Mу Fяιєη∂ѕ

ابزار وبلاگ
خرید لایسنس نود32
پرفسور سوها استار
وب جدیدم
وب قفنوس ارزوها
وب سایو ژونم
وب کیانا جان
ارشیو98
وب جدید ماشایا جان
وب هانی جان
وب ابجی مَرضیم
وب ملینا جان
وب عارفه جان
وب ناهید ژونم
وب ارمی جون
وب رایا جون
وی روشنا
روز نوشته های پر طلا
دخمل خاص
وب مرلی جونم
وب ناهید ژونم
یادم باشی خودم
کدهام مرضی
رمان های دوستان
وب ماشایا جونم
وب یون جون
وب ریما جونم (رمان های ریما و ریوما)
وب هاجین جونم
وب ریما جون
وب دلیا جون
دانلود اهنگ ترکیه
Marسئو رایگان free seo
وب سارا جان
وب جدید اجیم
لی مین هو بازیگر کره ای
وب مدرسه ام برید تورو خدا
وب ساوو جون
وب ریواس جان
وب مریم جان
وب سودویو جان
وب میساکی جان
وب سولیمازجان
وب میوپ جون
وب انیسا جوونم
وب مهتاب جان
وب اتنا جون
وب ایانا جونم
وب ملیکا جونم
وب مرضیه جان
وب یک خورجین خندم
وب عاشقان شیطانیم
وب ریونا(ریوما)جونم
وب دلنوشته های ما
وب سوم سایو ومیساکو جونم
وب نازاکا جونم
وب دانستنی های ماشایا جونم
وب دوم ابجیم تیفانی
وب ابحیم مرضیه
وب دخترونه سایو جونم
وب مرلیا یاهمون فاطی جونم
وب دوم سایوری کیکوماروجونم
وب هایجین جونم
وب سایشا جونم
وب یاصاحب زمان منو هما جونم
وب کریستاارگار جونم
وب تیارانا جونم
یوکوجونم
وب ریونا جون!
میساکو جان
میوسا جونم
الینا جون
رویاجون
(the prince of tennis) سایوری کیکوماروجونم
سونیا جون
وب ابجیه گلم تیفانی جون
وب سحر جون
علم اموز
رمان های ترسا جون
فاطی جون
وب خوشمل لیندا جون
وب لوشی جون
وب ناز رایاجون
وب ایکا جون
وب خوشمل سایو جون
وب قشنگ ارمیتا جون
غذا ریز تایمری اکواریوم

همه لینکها

Lιηкѕ

سونامی چت
اصفهان چت
وی چت
حمل ارسال خرید ماینر از چین
حمل و نقل هوایی چین
پایه گردان چرخشی خورشیدی
یکانسر
آی کیو مگ
ریحون مگ
مجله خبری کسب و کار برتر
همه لینکها ارسال لینک

Aятιcℓєѕ

بعد مــدت ها...
رقص مرگ6
عکس شخصیت های اصلی رمان رقص مرگ
رقص مرگ5
بی وفا 16
رفقام
بی وفا 15
رقص مرگ4
سرنوشت بدنوشت پارت 1
بی وفا14
تفلد مرلی
رقص مرگ 3
باز سوتییییییییییی
......
بی وفا 13
رقص مرگ 2
رقص مرگ قسمت 1
رمان رقص مرگ
شرمنده
روزگار تلخ10
بی وفا قسمت 12
خلاصه قسمت ها بی وفا
بی وفا قسمت 11
بی وفا قسمت10
بی وفا قسمت 9
روزگار تلخ 9
تولد دوقلوها
تنها خاطره(بخش دوم)
تنها خاطره(بخش اول)
ترسناک ترین داستان دنیا
منو عشق در دوراهی
تولد الینا
جاوی عشق44(قسمت پایانی)
جادوی عشق 43
روزگارتلخ8
بیوگرافی(درخواستی)
جادوی عشق 42
جادوی عشق 41
جادوی عشق 40
جادوی عشق39
روزگارتلخ7
دیونم؟
جادوی عشق38
عشق تلخ
جادوی عشق 37
جادوی عشق36
جادوی عشق35
سلام به شما وبگردای عزیز
پرسش

<-PollName->

<-PollItems->



مبدل قالب میهن بلاگ به بلاگفا

هدایت به بالا

كد هدایت به بالا