جادوی عشق8

[cb:blog_title]

♥امپراتور تنیــــس♥

جادوی عشق8

پنج شنبه 16 مهر 1394

17:7

نویسنده : Isabel :)

تا اینکه یک شب ساعت یک 

مربی  که ایشالاه سر به تنش نباشه خواب نما میشه واز پله ها سر میخوره وبا کله میاد پایین 

پند اخلاقی به بازیکن ها سخت نگیر خوب چشمتون روز بد نبینه یک دست و یک پاش میشکنه و ما میبریمش بیمارستان

لوشی:ای کاش میرفت تو کما

هما:اره از شرش راحت میشدیم

همه ی ما:متعجب

لوشی:خوب چیه؟؟؟؟؟؟

هما:راست میگیم دیگه!

امولی:حق باشماست!

فاطی:ساکت

رایا:خفه مربی رو اوردن تو بخش بیاید بریم 

ما رفتیم تو اتاق وحرف از جانشین مربی شد مربی نای حرف زدن نداشت وبا انگشت به تری اشاره کرد من هم مثل جت رفتم جلوی تری و خلاصه همه فکر کردن من جانشین

مربی شدم خخخخخخخخخخخ

{صبح ساعت 11}

تا این موقع همه خواب بودیم چرا؟؟؟؟؟؟؟چون من مربی بودم وهمه چیز ازاد کرده بودم

خوب بالاخره شازده خانوم ها از خواب ناز بلند شدن و رفتن برای صبحانه خوردن

الینا:وااااااااااااااااااااا چقدر خوابیدم

ایکا:بهتر از این نمیشه

فاطی:کیف کردم چه خوابی بود

لوشی:اورین اورین اینهی

هما:دمت گرم

ثریا:اما این طوری که نمیشه ما باید تمرین کنیم 

رایا:حرف نباشه

ترسا:بزار خوش باشیم

ما اومدیم بیرون 

ایجی:خوب حالا چی کار کنیم

لوشی:هااااااااااااااااااااااااااااااا(صدای خمیازه)خوف بریم بخوابیم

تری:وسطی بازی کنیم

ارمیتا:ایول

امولی:من باهات موافقم

سایو:هواکه خوبه پس حالا بازی کنیم دیگه

رویا:خوب کیا توپ میزنن

ایجی وهیکارو ومومو واکایا :ما توپ میزنیم حالا برید وسط 

هما:بریم وسط!!!!!!!!!!!!

رایا:یعنی برخسونیم!

ایجی:نه بیا وسط تا.......

ایکا:بی مزه بازی نکنید خوب حالا بزنید

هیکارو:لهتون میکنم

بازی شروع شد همه سوختن فقط من باقی موندم هر کاری میکردن نمیتونستن من رو بزنن ایجی از گوشاش دود میومد هیکارو کلافه شده بود اکایا اعصبانی

بود موموهم گشنه شده بود

هیکارو توپ رو گرفت تا بزنه اما ایجی اجازه نداد گفت:من خودم میزنمش 

چشمتون روز بد نبینه توپ مستقیم اومد خورد تو شیکمم پرت شدم اون ور خیلی خیلی محکم بود

شوسکه:ابجی!!!!!!!!!

لوشی:اینهیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی!

ایجی:ای وای من

فاطی:اینهی حالت خوفه؟؟؟؟

بقیه:متعجب

ایجی اومد طرفم:ببخشید حالت خوبه؟؟؟؟؟؟

-به تو مربوط نیست

لوشی:بلند شو!

من بلند شدم شوسکه داشت قبض روح میشد !

شب شد وگرفتیم اتیش روشن کردیم و همه دورش نشستیم 

من رفتم اون وربه سمت اب خوری و اونجا رویه زمین نشستم

ایجی:اومد طرفم

ایجی:اینهیه چی کار میکنی؟؟؟؟؟؟

-به تو مربوط نیست!

ایجی:بگو دیگه!

-دارم تمرین تمرکز میکنم

ایجی:خخخخخخخخخ خوب منم یاد بده

یه لبخند شیطانی زدم بعد با سرعت نور با یه تیکه پارچه محکم انداختمش زمین

ایجی:ااااااااااااااااااااااااخ چی کار میکنی

از جام بلند شدم :خوب درس اول انتظار چیز هایی که نداری رو داشته باش خوب حالا اماده هستی تادرس دوم رو بهت یاد برم!

ایجی:نه قربون دستت میخوام فعلا رو دردم تمرکز کنم!

{فردا ظهر}

همه تو حیاط جمع شدیم

رویا:خوب حالا چی کار کنیم

-با پلاستیک زباله میریم تا جنگل رو پاک سازی کنیم!

همه:متعجب

ترسا:قرصات رو خوردی؟؟؟؟؟؟؟

رایا:خوجسته احوال !

ارمیتا:خخخخخخخخخخخخ شوخیه بامزه ای بود اورین 

فاطی:بی مزه یه لوس!

الینا:یه لحضه فکر کردم جدی میگی!

-مگه من با شما شوخی دارم

لوشی:مگه ما مامور شهردارییم که بیایم جنگل رو تمیز کنیم

هما:برای بار اول باهات موافقم لوشی

ثریا:والا

-نخیر به گروه های دو سه نفره تقسیم میشیم و میریم برای پاک سازی

امولی:همین یکی رو کم داشتیم

ایکا:برو بابا دلت خوشه

رویا:اه به خوشکی شانس!

-اه زود باشید من مربی هستم وهر چی میگم شما باید بگید چشم افتاد

خوب بالا خره بع از یه عالمه کلنجار رفنت باهاشون راظی شدن

خوب گروه هامون:سایو وشوسکه هماولوشی رایاوتزوکا امولی و اکایا ارمیتا و هیکارو ترساو شیرایشی ثریاوکاباجی فاطی و اتوبه الینا ومومو رویاوریوما

منم میخواستم با هما و لوشی برم که ایجی دستم رو کشید 

-خوب همه بعد از دوساعت همین جا جمع میشیم

من ایجی و همه بچه ها پراکنده شدیم

{یک ساعت بعد}

حسابی خسته شده بودم رسیدیم به یه ابشار خیلی بلند 

-واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای

ایجی:خیلی خوش گله نه

-اییییییییییییییییییییییییییییییییش

من سریع خرت وپرت های داخل جیب هامو در اوردم و رفتم به سمت ابشار 

ایجی:نرو اینجا نوشته خطر مرگ

-به تو هیچ مربوط نیست

من رفتم واز اون بالا شیرجه زدم تو اب

ایجی:متعجب

{ایجی}

وای چقدر چش سفیده!

چند دقیقه گذشت اما اینهیه بالای اب نیومد یعنی چی شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سریع رفتم تو اب شیرجه زدم 

-واااااااااااااااااااااااااااااای خدای من اینهیه که..................

خوب اگه میخوای بدونی چه بلای سرم اومدا 

منتظر ادمه باشید 

نظر فراموش نشه

 


نظرات شما عزیزان:

ilove you fuji
ساعت21:36---6 آبان 1394
[وب سایت]
ببخشید.اصلا من این نظر دومی رو واسه یه وب دیگه می فرستادم.نمی دونم چی شد که اشباه برای شما اومد.شرمنده. راستی وبلاگ خیلی عالی داری.:
پاسخ:اشکال نداره گلم


ilove you fuji
ساعت0:04---3 آبان 1394
[وب سایت]
میشه لطفا نظرمو قبول نکنی. فک کنم اشتباهی ادرس یه وب دیگرو نوشتم.لطفا
پاسخ:یعنی نظر قبلی رو حذف کنم


ilove you fuji
ساعت23:57---2 آبان 1394
[وب سایت]
وای چه خوشمله.
پاسخ:سلام گلم خیلی خوش اومدی ممنون


امولی
ساعت9:25---22 مهر 1394
رمان

رمان رمارمان جیگر بنویس دیگه
پاسخ:امولی جون اصلا حالت خوبه عزیزم من قسمت 12 رمان رو حتی گذاشتم تو هنوز قسمت 8 نظر میدی!


امولی
ساعت8:45---21 مهر 1394
رمان








رمان
بنویس دیگه


دوست دارم رمان عزیزم
اینهیه عسیسم
پاسخ:نظرات


امولی
ساعت8:44---21 مهر 1394
رمان عالی بود






































































































لایک داری
عزیسممممممممممممممم
راستی گچ دستم باز شده
ولی درد می کنه
پاسخ:وابمیرم برات گریه نکن


امولی
ساعت17:29---18 مهر 1394
عزیزم دست شکسته شاید تو هفته های صبی پیام بدم
پاسخ:خوب فهمیدم باشه جیگر!


Tifani Fuji
ساعت14:53---18 مهر 1394
[وب سایت]
چه مربیه خوبی
پاسخ:خلاجتم نده ابجی!


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت18:10---17 مهر 1394
[وب سایت]
من بلم بعدیی دالم از ترس زهر ترک میشم
پاسخ:برو گلم


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت18:10---17 مهر 1394
[وب سایت]
آجی چی شدی؟؟!!

ولی لیول داری با این کارت ک مربی شدیهوامونو داشته باش آخه بقول خودم مگه ما مامور شهردارییم که بیایم جنگل رو تمیز کنیم؟؟؟!!
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ باشه


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت18:08---17 مهر 1394
[وب سایت]
آخ جووووووووووووون مربی پــــــــــــر
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت18:07---17 مهر 1394
[وب سایت]
جییییییییییغ آجی خوفـــــــــــــــی؟؟!واااای مامانی
پاسخ:نمیدونم


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت18:06---17 مهر 1394
[وب سایت]
جییییییییییییییییییییییییغ چی شدی اینهی جونم؟؟؟!!!

جییییییییییییغ کمک
پاسخ:هبرو قسمت بد تا بدونی


لوشـــــــــــــــــــی
ساعت18:04---17 مهر 1394
[وب سایت]
دالم رمان موخونمممممممممممممممممم
پاسخ:خوش باش گلم


الینا فوجی
ساعت16:42---17 مهر 1394
- [ایمیل]
ادامه ادامه هوهو
پاسخ:گذاشتم جیگر!


Azra fuji
ساعت16:23---17 مهر 1394
[وب سایت] - [ایمیل]
جان من امروز بنویس . تازه اسمم عذرا هستش عزیزم
پاسخ:نوشتم عذرا جون ببخشید بعضی موقع ها عجله میکنم و اشتباه میخنم!


armita kikumaru
ساعت16:06---17 مهر 1394
سلاااااااااام بالاخره قسمت بعدو گزاشتم حالا بیا وبم
پاسخ:باشه جیگر میام!


Azra fuji
ساعت14:37---17 مهر 1394
- [ایمیل]
رمانت عالیه ادامشو بنویس زود باش
پاسخ:سلام اذر جان باشه اگه نظرات تکمیل باشه میزارم!


امولی
ساعت13:33---17 مهر 1394
عالی بود
پاسخ:ممنون


هما
ساعت12:48---17 مهر 1394
شنیدم

پاسخ:چی رو!!!!!!!!!!


الینا فوجی
ساعت4:21---17 مهر 1394
- [ایمیل]
بابت عکس خیلیییییی مرسیییییی
پاسخ:قابلی نداشت انجام وظیفه بود جیگر!!!


سایو فوجی
ساعت23:16---16 مهر 1394
[وب سایت]
عاااااااااالی
پاسخ:ممنون


هما
ساعت22:44---16 مهر 1394
خو بعدش رفتیم مدرسه و ولو شدیم چون پیاده رفتیم و برگشتیم هر دفعه بیست و پنج دقیقه البته من راحت بودم چون برگشت همین قدر راهمه عادت داشتم بعد بیست دقیقه رفتیم گفتن ورزش زنگ اول ورزش داشتیم اما نبودیم بعد بعضیا رفتن نمایش رو اجرا کننن و من و عده دیگری رفتیم وسطی بعد چند ست تیم ما برد با تموم شدن وقت یه ساعت رفتیم کلاس و ریاضی

بقیش نظر بعد برای گذاشتنش یه جک باحال چیه تو واسه داستانت نظر می خوای من یه جک می خوام کار بزرگیه البته نشنیده باشم و خنده دار باشه
پاسخ:ای خدا از دست خوب یه مرده میوخوره به نرده برمیگرده!خخخخخخخخخ


هما
ساعت22:37---16 مهر 1394
واقعا خوشت اومده یو هاهاهاها
پاسخ:پس چی مخصوصا از دوستت!


سایو فوجی
ساعت20:20---16 مهر 1394
ای خدا از دست تو
پاسخ:خخخخخخخخخ


سونیا تزوکا
ساعت19:50---16 مهر 1394
ممنون عزیزم
پاسخ:قابلی نداشت عزیزم


هما
ساعت19:28---16 مهر 1394
پ ن پ عمه ام [آخه عمه ندارم]
پاسخ:نخیرم من اصلا شر نیستم من شر؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:اهای هما ادامه رو قرار شد بگی گلم


ساکونو
ساعت19:23---16 مهر 1394
[وب سایت] - [ایمیل]
ایول عالی می شه اگه ادامه رو بزاری راستی من تازه اومدم به این وب نسبت به اون وب هایی که قبلاً می رفتم این عالی ترین وب قهرمانان تنیس هست دمت گرم .
پاسخ:خیلی خیلی خوش اومدی جیگر بله ادامه رو میزارم البته وقتی که نظرات تکمیل شه عزیزیم راستی نظر لطفته جیگر!!!!!!!!!


هما
ساعت18:15---16 مهر 1394
چقدر شری دختر ما رو با آسفالت کف خیابون یکی کردی که
پاسخ:شر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اسفالت کف خیابون من ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اصلا مگه میشه مگه داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من دخی به این خوبی به این ارامی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:










آخرینویرایش:



جدیدتر 1 2 3 4 5 قدیمی تر




POWERED BY MIHAN BLOG.COM
پستالکترونیک
تماسباما

هر چی بخوای هست

چیه رفیق تیپامون نمیخوره به هم نه؟؟؟ انگار که یه جورایی شما اشراف زاده ای ما گدا زاده؟؟؟ نه عزیزم یه سری چیزا شماها داشتین ما نداشتیم ما وام داشتیم شما نداشتین ، شما وان داشتین ما نداشتیم ما با دست تو مدرسه آب میخوردیم ، لیوان داشتین ما نداشتیم بازیمون تیله و تشتک بود، مال شما اسکی تو شمشک بود ما رو کهنه بمون میبستن، مال شما خوشگل پوشک بوددیدی داری دیدی داری داری دیدی داری داری ... مام بام باوحرف ما دری وری بعد حرف، بیخود یه دست کتک بود شما ناز بودی الهی، فحشتون گوله نمک بودآرزوم توپ هفت سنگی بود، عشقت تلوزیون رنگی بود خواب من شبا مداد سیاه، خواب تو مداد رنگی بودما تو رویا خونه ساخیتم، حقیقتو دور انداختیم شما نجنگیدینو بردین، ما جنگیدیمو باختیم ما غم داشتیم شما نداشتین ، پول کم داشتیم شما نداشتین شما آهی نداشتین، ما جز آه راهی نداشتیم دیدی داری دیدی داری داری دیدی داری داری ... مام بام باوشما آآآه ما نداشتیم، هه هه خب نداشتیم شما زنده حالشو میبردین، ما فیلمشم حتی نداشتیم لباس شما خارجی نو از اون مارک دارا لباس ما خارجی کهنه، ااااه تاناکورادیدی داری دیدی داری داری دیدی داری داری ... مام بام باورفیق اینا همه اجباری بود، از اونا که توش دست نداری بود خوب و بدش به من گذشت و رفت، برام شکل یادگاری بودولی امروز دست خودمه، حال منو تو فرق داره یه نمه یه چیزی تو زندگی ما بود، فک نکنم پیش شما بودشورُ حال داشتیم شما نداشتین ، انگار بال داشتیم شما نداشتین این بار ما داشتیم شما نداشتین، دااااااااااشتین؟ نداشتین ____________________$$$$$$$ _____________________$$$$$$$$$$ __________________$$$$$$$_$$$$$$ _________$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$ _____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ ___$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$$$ __$$$$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ __$$$_$$_$$$$$$$$___$$$$$$_$$$ __$$$_$$_$$$$$$$$_____$$___$$$ _$$$$$_$$$$$$$$$$$__________$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$$ $_$$$$$$__$$$$$$$$$ $_$$$$$$___$$$$$$$$ _$$$$$$$$$__$$$$$$$ $_$$$$$$$$___$$$$$$ $$_$$$$$$$$___$$$$$ $$$_$$$$$$$$__$$$$$$ _$$$_$$$$$$$$$_$$$$$ $$$$$ __$$$$$$$$_$$$$ $$$$$$$ __$$$$$$$$$__$ $_$_$$$$$__$$$$$$$$$_$$$$ $$$__$$$$$__$$_$$$$$$$_$$$$ $$$$$$_$$__$$$$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$ __$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ __________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$$ _$$$__$$_$$________$$$$$$$$$$$ _$$$_$$_____________$$$$$$$$$$ _$$_$$______________$$$$$$$$$$ _$$$$________________$$$$$$$$$$ _$$$$________________$$$$$$$$$$ __$$$_________________$$$$$$$$$ $_____________________$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$__$$$$$ $___________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$__$$

вαяcнαѕвѕ

نظر بده! تبریک ها!!!!!!! نظر موخااااااااااااااااااام! جرئت داری نظر نده!میکشمت!

Aυтнσяѕ

Isabel :)()

Aяcнινєѕ

مرداد 1397
مرداد 1395
تير 1395
خرداد 1395
ارديبهشت 1395
فروردين 1395
اسفند 1394
بهمن 1394
دی 1394
آذر 1394
آبان 1394
مهر 1394
همه آرشیوها

Mу Fяιєη∂ѕ

ابزار وبلاگ
خرید لایسنس نود32
پرفسور سوها استار
وب جدیدم
وب قفنوس ارزوها
وب سایو ژونم
وب کیانا جان
ارشیو98
وب جدید ماشایا جان
وب هانی جان
وب ابجی مَرضیم
وب ملینا جان
وب عارفه جان
وب ناهید ژونم
وب ارمی جون
وب رایا جون
وی روشنا
روز نوشته های پر طلا
دخمل خاص
وب مرلی جونم
وب ناهید ژونم
یادم باشی خودم
کدهام مرضی
رمان های دوستان
وب ماشایا جونم
وب یون جون
وب ریما جونم (رمان های ریما و ریوما)
وب هاجین جونم
وب ریما جون
وب دلیا جون
دانلود اهنگ ترکیه
Marسئو رایگان free seo
وب سارا جان
وب جدید اجیم
لی مین هو بازیگر کره ای
وب مدرسه ام برید تورو خدا
وب ساوو جون
وب ریواس جان
وب مریم جان
وب سودویو جان
وب میساکی جان
وب سولیمازجان
وب میوپ جون
وب انیسا جوونم
وب مهتاب جان
وب اتنا جون
وب ایانا جونم
وب ملیکا جونم
وب مرضیه جان
وب یک خورجین خندم
وب عاشقان شیطانیم
وب ریونا(ریوما)جونم
وب دلنوشته های ما
وب سوم سایو ومیساکو جونم
وب نازاکا جونم
وب دانستنی های ماشایا جونم
وب دوم ابجیم تیفانی
وب ابحیم مرضیه
وب دخترونه سایو جونم
وب مرلیا یاهمون فاطی جونم
وب دوم سایوری کیکوماروجونم
وب هایجین جونم
وب سایشا جونم
وب یاصاحب زمان منو هما جونم
وب کریستاارگار جونم
وب تیارانا جونم
یوکوجونم
وب ریونا جون!
میساکو جان
میوسا جونم
الینا جون
رویاجون
(the prince of tennis) سایوری کیکوماروجونم
سونیا جون
وب ابجیه گلم تیفانی جون
وب سحر جون
علم اموز
رمان های ترسا جون
فاطی جون
وب خوشمل لیندا جون
وب لوشی جون
وب ناز رایاجون
وب ایکا جون
وب خوشمل سایو جون
وب قشنگ ارمیتا جون
غذا ریز تایمری اکواریوم

همه لینکها

Lιηкѕ

سونامی چت
اصفهان چت
وی چت
حمل ارسال خرید ماینر از چین
حمل و نقل هوایی چین
پایه گردان چرخشی خورشیدی
یکانسر
آی کیو مگ
ریحون مگ
مجله خبری کسب و کار برتر
همه لینکها ارسال لینک

Aятιcℓєѕ

بعد مــدت ها...
رقص مرگ6
عکس شخصیت های اصلی رمان رقص مرگ
رقص مرگ5
بی وفا 16
رفقام
بی وفا 15
رقص مرگ4
سرنوشت بدنوشت پارت 1
بی وفا14
تفلد مرلی
رقص مرگ 3
باز سوتییییییییییی
......
بی وفا 13
رقص مرگ 2
رقص مرگ قسمت 1
رمان رقص مرگ
شرمنده
روزگار تلخ10
بی وفا قسمت 12
خلاصه قسمت ها بی وفا
بی وفا قسمت 11
بی وفا قسمت10
بی وفا قسمت 9
روزگار تلخ 9
تولد دوقلوها
تنها خاطره(بخش دوم)
تنها خاطره(بخش اول)
ترسناک ترین داستان دنیا
منو عشق در دوراهی
تولد الینا
جاوی عشق44(قسمت پایانی)
جادوی عشق 43
روزگارتلخ8
بیوگرافی(درخواستی)
جادوی عشق 42
جادوی عشق 41
جادوی عشق 40
جادوی عشق39
روزگارتلخ7
دیونم؟
جادوی عشق38
عشق تلخ
جادوی عشق 37
جادوی عشق36
جادوی عشق35
سلام به شما وبگردای عزیز
پرسش

<-PollName->

<-PollItems->



مبدل قالب میهن بلاگ به بلاگفا

هدایت به بالا

كد هدایت به بالا